نکته 1:وقف عبارت است از:تحبیس عین و تسبیل منفعت(ماده 55 ق.م)
تحبیس عین:یعنی مال از ملکیت واقف خارج شود و از نقل و انتقال مصون بماند.
تسبیل منفعت:یعنی منافع مال در راهی صرف شود.
نکته 2:وقف یا خاص است یا عام.
وقف خاص:در وقف خاص موقوف علیهم محصور می باشند.
وقف عام:در وقف عام موقوف علیهم غیر محصور بوده و یا وقف بر مصالح عامه است.(ماده 56
ق م)
نکته 3:وقف چه خاص و چه عام عقد است.(مواد 79،61،56 ق م)و به ایجاب وقبول نیاز دارد.
در وقف خاصچون موقوف علیهم محصور هستند خودشان قبول می کنند.ولی در وقف عام
قبول در هر حال با حاکم است.(ماده 56 ق م)
نکته 4:حاکم در قانون مدنی معانی مختلفی دارد.مثلا در ماده 28 ق م حاکم به معنی دادستان
است.ولی منظور از حاکم در ماده 62 و 56 ق م مقام صالح دولت است.که وقف به نفع آن
مقرر شده است.
نکته 5:عقد وقف به همراه عقد موجد حق انتفاع(ماده 47 ق م)بیع صرف(ماده 364 ق
م)رهن(ماده 772 ق م) و هبه(ماده 798 ق م) از جمله عقود عینی هستند.که علاوه بر ایجاب و قبول نیاز به قبض نیز دارند.
در وقف خاص قبض با خود موقوف علیهم است.اما استثنائا اگر خود واقف متولی باشد قبض متولی کفایت می کند.و در وقف عام قبض ابتدا با متولی است.اگر نبود با حاکم است.(ماده62 ق م)
نکته 6:در کلیه عقود عینی قبل از قبض عقدي به وجود نیامده است.و تنها ایجاب وقبول
است.که این ایجاب و قبول قابل رجوع است.و با فوت یا حجر هر یک از طرفین به هم می
خورد.در واقع در عقود عینی ایجاب و قبول مقتضی و قبض شرط است.
نکته 7:در قبض مورد وقف،فوریت شرط نیست.(م 60 ق م) و پس از قبض مورد وقف،عقد منعقد می گردد.و چون عقدي است لازم واقف نمی تواند از آن رجوع کند.
نکته 8:اقباض طریقیت دارد.(م 67 ق م)یعنی غرض از آن حصول مال است.در تصرف
موقوف علیهم،پس اگر موقوف علیهم بتوانند قبض کنند.وقف صحیح است.
نکته 9:قبض باید به اذن واقف و اراده موقوف علیه انجام شود.زیرا جزء عمل حقوقی است.
نکته 10 :در عقد وقف و عقد موجد حق انتفاع،اجاره و عاریه موضوع عقد باید مال مصرف نشدنی باشد.(وقف:ماده 58 ق م)
نکته 11 :واقف باید مالک عین و منفعت باشد.(م 57 ق م)چون هر دو را حبس می کند.اما
ماده 64 ق م یک استثناء بر ماده 57 ق م زده است:وقف مالی که منافع آن موقتا متعلق به دیگري است.(مثل اجاره)صحیح است.که در اینجا زمان تحقق وقف پایان مدت اجاره
است.اما وقف ملکی که منافع دایم آن به دیگري تعلق دارد صحیح نیست.زیرا تسبیل منافع در آن متصور نیست.
نکته 12 :مالک مالی را که در رهن دیگري است نمی تواند وقف کند.زیرا این اقدام با حبس عین منافات دارد.طبق ماده 773 ق م هر مالی که قابل نقل و انتقال قانونی نیست نمی تواند مورد رهن واقع شود.و در وقف عین موقوفه حبسمی شود.و از نقل و انتقال مصون می ماند.به همین دلیل رهن آن جایز نیست.زیرا هدف رهن برداشت طلب با فروش عین مرهونه در صورت عدم پرداخت طلب است.
نکته 13 :بر طبق قانون مدنی عین موقوفه مالک خاصی ندارد.(موقوف علیهم فقط حق انتفاع دارند.به استناد قسمت اخیر ماده 40 ق م) اما مطابق ماده 3 قانون اوقاف مصوب 1363 هر موقوفه داراي شخصیت حقوقی است.(اگر در تست مطلق آمدجواب:مالک،شخص حقوقی است)
نکته 14 :شخص حقوقی مدیر می خواهد و متولی مدیر و نماینده شخص حقوقی محسوب می گردد.متولی را واقف مشخص می کند.اگر معین نکرد.در وقفخاص،موقوف علیهم و در
وقفعام،ولی فقیه مشخص می کند.
نکته 15 :تعیین متولی ایقاع است.(ماده 76 ق م)
نکته 16 :موقوف علیهم چه در وقف خاص و چه در وقف عام نمی توانند.حق انتفاع خود را به دیگري انتقال دهند.چون قائم به شخص است.
نکته 17 :تنها عقدي که در قانون مدنی ایجاد شخصیت حقوقی می کند.عقد وقف است.
نکته 18 :در یک تقسیم بندي از عقود،عقود تقسیم می شوند به عقودي که همیشه معوض
اند.مثل بیع،اجاره و معاوضه. یا
نظرات شما عزیزان: