پدید آورنده : حجة الاسلام والمسلمین محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه 20
در قرآن، دهمین و آخرین نصیحت لقمان به فرزندش چنین بیان شده:
«واقصد فی مشیک واغضض من صوتک ان انکر الاصوات لصوت الحمیر; پسرم! در راه رفتن، اعتدال را رعایت کن، از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت ترین صداها صدای خران است.» (1)
اسلام دین اعتدال است، اعتدال و میانه روی، و به عبارت روشن تر پرهیز از افراط و تفریط، در همه امور و شؤون زندگی، یک رکن رکین و اصل خلل ناپذیر در همه ابعاد اسلام مطرح می باشد، از این رو امت اسلام در قرآن به عنوان امت وسط، و از این جهت به عنوان الگوی جهانیان معرفی شده، آنجا که می خوانیم: «وکذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس; همان گونه (که قبله شما یک قبله میانه بین شرق و غرب است) شما را نیز امت میانه ای قرار دادیم (در حد اعتدال بین تندروی و کندروی) تا برای مردم، گواه و الگو باشید.» (2)
در روایات متعددی از امامان معصوم (ع) نقل شده که فرمودند:
«نحن الامة الوسطی، و نحن شهداء الله علی خلقه و حججه فی ارضه... نحن الشهداء علی الناس... الینا یرجع الغالی و بنا یرجع المقصر; امت میانه ما هستیم، و ماییم گواهان خدا بر خلق و حجت های او در زمین، ماییم گواهان بر مردم، غلو کنندگان و افراط گران باید به سوی ما باز گردند، و مقصران و کندروان باید به ما بپیوندند، و روش ما را الگو قرار دهند.» (3)
یکی از شاخه های اعتدال، اعتدال در راه رفتن است، به طوری که راه رفتن انسان مغرورانه و دور از ادب و انضباط نباشد، و نیز سست و بی حال که نشان دهنده تنبلی و خستگی است نباشد، در بحث قبل، در مورد راه رفتن صحیح و مؤدبانه، سخن به میان آوردیم و در این جا به همان بسنده می شود. شاخه دیگر اعتدال، در صدا و صوت است، که از آداب مهم معاشرت اسلامی به حساب می آید، که در این گفتار، به عنوان آخرین و دهمین نصیحت لقمان به پسرش (که در قرآن آمده) به شرح آن می پردازیم.
معنی اعتدال در صدا و صوت
اعتدال در صدا و صوت، یعنی رعایت ادب و انضباط در صدا و صوت که به گونه ای بلند و ناهنجار و نا به هنگام نباشد تا باعث آزردگی دیگران شود. با توجه به این که صداها دارای انواع و اقسام است، مانند: صدای وسائل نقلیه، صدای ماشین آلات، صدای بلندگوها بر فراز مساجد و حسینیه ها و تالارها، صدای عادی انسان ها در گفت و گوهای رودررو و یا در تلفن، صداهایی که از سرفه و عطسه و دهان دره و سکسکه تولید می شود، که اگر غیر طبیعی باشد و انسان بر فشار آن با اختیار خود بیفزاید، نیز یک نوع صدای ناهنجاری است که باید از آن پرهیز کرد، و هم چنین صداهای مختلف رسانه های صوتی از قبیل رادیو، تلویزیون، ویدئو، صدای بوق های مختلف از اتومبیل ها، ترن ها و کارخانه ها و موتورسیکلت ها... و به طور کلی یکی از مشکلات، به ویژه در عصر حاضر که عصر ماشین و فضا و ارتباطات است، آلودگی صوتی است که موجب سلب آسایش و آرامش انسان ها می شود و به عقیده کارشناسان، آلودگی صوتی علاوه بر آسیب رسانی به نیروی شنوایی موجب آسیب رسانی به قلب و اعصاب، و باعث بی خوابی و ضعف خواهد شد، و این آلودگی به ویژه یکی از آزارهای جانکاه برای بیماران اعصاب و بیماران دیگر به شمار می آید، و این نوع صداها گاهی به عنوان عروسی، و زمانی به اسم عزاداری، و موقعی در زمین ورزش، و وقتی به نام سیزده بدر، و آتش بازی و ترقه بازی، که از بدترین و خطرناک ترین نوع ایجاد صدا است، و یا فریادهایی هنگام خرید و فروش، و نزاع ها پدیدار می گردد، و احیانا این فریادها موجب فتنه و کشمکش و ناهنجاری ها شده است، بسیار دیده وشنیده شده، همسری نزد همسرش، فرزندی نزد پدر و مادر و به عکس، و یا همسایگان و برادران و همسفران به خاطر این که درشت وخشن سخن می گویند، و انضباط در صدا را رعایت نمی کنند، آتش عداوت بین خود را پدیدار آورده و شعله ور می سازند، به طوری که این موضوع هم چون یک مثل شده، که یکی به دیگری می گوید: «صدایت را بلند نکن، خفه شو، این قدر داد و فریاد نکش، آرام حرف بزن وگرنه من هم فریاد می زنم!» و همین سخنان که هر روز شاهد آن در بین مردم هستیم، مقدمه جنگ و جدال، و هیزم آتش کینه و عداوت خواهد شد. و می توان گفت: که فریادها و صداهای ناهنجار یا بلند که موجب آزار دیگران می شود، و حتی باعث تنفر و انزجار می گردد، یکی از گناهانی است که موجب حق الناس است، یعنی توبه از آن گناه، مشروط به جلب رضایت آنهایی است که بر اثر سر و صدای او آزرده شده اند. به خصوص رانندگان باید بیشتر رعایت کنند، بسیار دیده شده که در خیابان های شلوغ، و پس از ورزش های عمومی، و یا اموری که باعث راه بندان شده، بعضی از رانندگان با بوق های ممتد، اعصاب مردم را خرد می کنند، و در این میان افراد بیمار و یا سالخرده ای وجود دارند، که به طور جدی آزرده شده و روح و روانشان کوفته خواهد شد، بر همین اساس در کشورهای متمدن، برای جلوگیری از آلودگی صوتی، قوانین و برنامه های مبسوطی قرار داده اند، و جریمه هایی وضع نموده اند تا آسایش و آرامش محیط را حفظ کرده، و مردم را از این آلودگی زیانبخش حفظ کنند، آمار نشان دهنده افراد بیمار بسیاری است، که جان خود را فدای همین آلودگی صوتی نموده اند، به عنوان مثال، شخصی به بیماری قلبی مبتلا است، وبی خبر از همه جا از راهی عبور می کند، ناگهان نوجوان بی ادبی در کنار او ترقه ای با صدای مهیب ایجاد می کند، و همین باعث مرگ آن بیمار، و یا آسیب شدید به او می شود، هر انسان باوجدانی از این گونه حرکات نابخردانه، اظهار تنفر کرده و در مورد عامل آن نفرین می نماید.
نیز باید توجه داشت که مزاحمت های تلفنی، و تلفن های بی وقت، و یا در زدن و فشار دادن دکمه اف اف منازل در هنگام استراحت صاحب خانه، و فریاد زدن فروشندگان با بلندگو در کوچه ها، به خصوص در وقت های استراحت را، می توان به عنوان آلودگی صوتی و مزاحمت هایی که دارای حق الناس است شمرد، و هم چنین جار و جنجال شاگردان در کلاس در حضور معلم و استاد، از مصادیق روشن بلند حرف زدن است.
بنابراین در همه جا و همه انواع صداها، باید رعایت اعتدال نموده و موجب مزاحمت دیگران نشد، چرا که آرامش از حقوق طبیعی مردم است، و نادیده گرفتن آن، تجاوز به حریم حق الناس بوده و جرم سنگین می باشد.
کنترل صوت از نظر قرآن
در قرآن در سه مورد سخن از انضباط صوتی در سخن گفتن به میان آمده (4) که دو مورد آن مربوط به سخن گفتن با پیامبر (ص) است، و یک مورد آن به عنوان یکی از نصایح حضرت لقمان به پسرش، که یک اندرز عمومی است می باشد، در مورد نصیحت لقمان چنان که در آغاز ذکر شد، متن آن چنین است:
«واغضض من صوتک ان انکر الاصوات لصوت الحمیر» (5)
در این آیه به دو مطلب تصریح شده:
نخست این که: وقتی کسی را صدا می زنی یا با کسی سخن می گویی، از صدای خود بکاه، وبه تعبیر دیگر صدای خود را فروگیر، و آن را بلند نکن.
واژه «غض » در اصل به معنی فرو خواباندن و از بالا به پایین آوردن و کاستن است، کنایه از این که صدای خود را نرم و ملایم کن و از فریاد و نعره زدن برحذر باش.
و دوم این که: در نصیحت لقمان صداهای ناهنجار و بلند به صدای الاغ تشبیه شده، با این که صداهای گوش خراش تر و ناراحت کننده تر از آن در محیطهای ما وجود دارد، این تشبیه از این رو است که جنبه عمومی دارد، و در هر جا و همه زمان ها یک مثال روشن و همگانی است.
و دیگر این که علاوه بر ناراحت کننده بودن، زشت تر از صداهای دیگر است، و گاهی بدون جهت، و بدون هیچ گونه نیاز و هیچ گونه مقدمه رخ می دهد، هم چون نعره ها و فریادهای مغروران و ابلهان، و یا صداهای ناهنجار دیگر آنها، که بدون مقدمه و هدف و نیاز، رخ می دهد.
بر همین اساس امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمود:
«هی العطیسة المرتفعة القبیحة...; این صدا عطسه بلند و زشت، و صدای زشت در سخن گفتن است.» (6) یعنی عطسه های خشن و اختیاری از شاخه های صداهای زشت است.
و از بعضی از مفسران نقل شده منظور از «انکر الاصوات » زشت ترین صداها است، و صدای الاغ در میان صداهای حیوانات زشت ترین صداها می باشد، چرا که در آغاز آن با نفس عمیق و زشت شروع می شود، سپس بلند و ناهنجار می گردد (7) بعضی از انسان ها نیز یک نواخت سخن نمی گویند، بلکه سخن گفتنشان با نفس های عمیق و نعره و فریاد گوش خراش آمیخته است.
دو مورد دیگر از آیات قرآن در راستای رعایت ادب و انضباط در صدا، در سوره حجرات مطرح شده است، آنجا که می خوانیم:
«یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی ولا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم وانتم لا تشعرون; ای کسانی که ایمان آورده اید صداهایتان را بالاتر از صدای پیامبر (ص) نبرید، همان گونه که بعضی از شما نسبت به دیگری، بلند گفت و گو می کنید، با پیامبر (ص) این گونه سخن نگویید، مبادا (به خاطر این صدای بلند که برخاسته از بی ادبی شما است، اعمال شما نادانسته، پوچ و نابود شود.» (8) و در دو آیه بعد می فرماید:
«آنان که صدای خود را نزد رسول خدا کوتاه و موزون می کنند، همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده، و برای آنان آمرزش و پاداش عظیمی است - ولی کسانی که تو را (ای پیامبر) از پشت حجره ها بلند صدا می زنند، بیشترشان نمی فهمند.»
این آیات بیانگر آن است که باید در حضور پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) بلکه بزرگان دین، کمال ادب را حتی در سخن گفتن رعایت کرد، بلند و ناهنجار سخن نگفت، و حریم مقدس آن ها را حفظ نمود، و از جار و جنجال و سخن پراکنی های ناموزون در حضور آن ها پرهیز نمود، چنان که امام سجاد (ع) در ضمن شمردن حق استاد و معلم می فرماید:
«از جمله حق او بر تو این است که صدایت را از صدای او بالاتر نبری.» (9)
نتیجه این که: این آیات بیانگر یکی از ابعاد آداب معاشرت اسلامی است، و آن رعایت اعتدال و انضباط در صدا و سخن گفتن در حضور همه مردم به ویژه پیامبران، امامان و اولیاء خدا که بیشتر تاکید شده است.
رعایت انضباط صوتی در کلام بزرگان
رسول اکرم (ص) فرمود:
«ان الله یحب الصوت الخفیض، و یبغض الصوت الرفیع; خداوند صدای کوتاه و ملایم را دوست دارد، و صدای بلند را ناپسند می داند.» (10)
امیرمؤمنان علی (ع) در رابطه با جهاد می فرماید: «و امیتوا الاصوات فانه اطرد للفشل; از صداها و جار و جنجال ها در صحنه جنگ بکاهید که بهتر موجب دور کردن سستی و کاهلی می شود.» (11)
و در سخن دیگر می فرماید:
«پایین آوردن صدا، و فروآوردن چشم، و اعتدال در راه رفتن از نشانه های ایمان، و نیکی دین داری است.» (12)
استثناها
البته ناگفته نماند که در بعضی از موارد به عنوان استثناء، بلند کردن صدای خوب، پسندیده و مطلوب است، مانند جاهایی که به عنوان دفع ظلم ظالم، و دفاع از حق و در مواردی که تلاوت آیات قرآن و همایشی دینی و علمی برقرار است، و بلند نمودن صدا موجب رسایی سخن و آثار مثبت دیگری باشد، بر همین اساس در قرآن می خوانیم:
«لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم; خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدی ها (ی دیگران) را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد.» (13)
واژه جهر، به معنی آشکارا سخن گفتن است که گاهی انجام آن بستگی به بلند سخن گفتن دارد، می توان گفت فریاد مظلومیت عاشورائیان و اسیران کربلا، بر همین اساس بوده است.
و در روایت آمده: یکی از یاران پیامبر (ص) به نام ثابت بن قیس (خطیب مسلمین) بلند سخن گفت، وقتی که شنید طبق نزول آیه 2 سوره حجرات بلند سخن گفتن موجب حبط و نابودی اعمال نیک می شود، بسیار ناراحت شد، رسول خدا (ص) به او فرمود: «صدای بلند تو برای خطابه و سخنرانی بوده است، و حساب تو از دیگران جداست.» (14)
از جمله دیگر استثناها، اذان را بلند گفتن در وقت های نماز، و بلند گفتن لبیک گروهی در مراسم حج است، پیامبر (ص) فرمود: «یغفر للمؤذن مد صوته و بصره; به هر اندازه که صدای (بلند) مؤذن به آنجا می رسد، و چشمش تا آن جا را می بیند، آمرزیده می شود.» (15)
این سخن بیانگر آن است که صدای خود را در اذان بلند کنید، تا موج آن به مکان های بیشتر و دورتر برسد، تا پاداش بیشتر ببرید.
شعارهای بلندی که در راه پیمایی ها بر ضد طاغوت ها بلند گفته می شود، نیز به عنوان دفاع از حق، و سرکوب طاغوتیان است، و از استثناءها است و هرچه بلندتر باشد، رساتر خواهد بود. ولی در غیر این موارد نادر، ما حق بلند حرف زدن نداریم، تا چه رسد به این که فریاد و بلند سخن گفتن، جنبه تهدید نسبت به مؤمنین داشته باشد، که قطعا روا نیست، زیرا موجب ترس و تحقیر مؤمن می شود.
سفارش امام خمینی (ره) در بلند نکردن صداها در بلندگوها
حضرت امام خمینی (ره) در مورد پرهیز از صداهای بی رویه، و مزاحمت های صوتی - گرچه به عنوان عبادت باشد - به طور مکرر نصیحت نموده و هشدار می دادند، و در این خصوص، بسیار حساس بود.
در این جا به عنوان نمونه، نظر شما را به دو فراز از نصایح او جلب می کنیم:
1- «و یک کلمه که این نصیحتی است به اینهایی که در روضه خوانی ها و مجالسی که دارند در تکیه ها در این طور چیزهایی که دارند، توجه به ضعفای مردم بکنند، در بین مردم، مریض هست، در بین مردم ضعیف هست، در بین مردم اشخاصی هستند پیرمرد، اشخاصی هستند پیرزن، و ضعیف، صداها زیاد نباشد، که مردم را منزجر کند، بلندگوها را بیرون نگذارید که فریادش همه مردم را منزجر کند، بلندگوها را در داخل مسجد بگذارید، و این طور نباشد که بخواهید با معصیت، اطاعت خدا را بکنید، خدای نخواسته معصیت خدا بشود، و از آداب ماه مبارک رمضان همین است که مردم را آرامش بدهید... .» (16)
2- «گاهی می شود که کارهای به ظاهر اسلامی، لکن با بی توجهی و خلاف اسلام، واقع می شود، فی المثل اشخاصی می خواهند خدمت بکنند... و قصدشان هم خدمت است، لکن گاهی در کیفیت عمل، طوری می شود که معصیت می شود... مثلا می خواهند در کمیته ها، در جاهایی که برای بسیج مهیا هستند خدمت کنند، لکن گاهی همین هایی که می خواهند خدمت بکنند یک کارهایی انجام می دهند که با موازین اسلامی جور در نمی آید، مثلا این که نصف شب ها شروع می کنند به فریاد و شعار دادن و دعا خواندن و تکبیر گفتن، در صورتی که همسایه ها هستند و ناراحت می شوند، مریض ها هستند، معلولین هستند، بیمارستان ها هست، و اینها رنج می برند، و شما یک چیزی را که می خواهید عبادت باشد، معصیت کبیره می شود، اگر در سحر فرض کنید یک عده ای بخواهند دعای وحدت بخوانند، خوب! می شود در داخل منزل خودشان بخوانند، اگر بلندگو دارند، بلندگو را در داخل بگذارند که صداها بیرون نیاید... شما می خواهید یک کار عبادی کنید... فرضا بخواهید یک کار اجتماعی باشد که در آن اجتماع، دعا خوانده شود، اینجا نباید بلندگوهای بزرگ را بیرون بگذارند، و تمام افرادی که در این محله یا محله های دور هستند، رنج ببرند، اینها معصیت کبیره است، اذیت مسلم و آزار مؤمنین از بزرگترین گناهان کبیره است...» (17)
پی نوشت ها:
1. سوره لقمان، آیه 19.
2. بقره، 143.
3. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 134.
4. حجرات، آیات 3- 2 ; لقمان، 19.
5. لقمان، 19.
6. تفسیر مجمع البیان، ج 8، ص 320 (ذیل آیه) .
7. همان.
8. حجرات، 2، نظیر این مطلب در آیه 63 سوره نور آمده است.
9. المحجة البیضاء، ج 3، ص 450.
10. بحارالانوار، ج 2، 62.
11. نهج البلاغه، خطبه 124، و نامه 16.
12. غرر الحکم، ترجمه محمد علی انصاری، ج 1، ص 97.
13. نساء، 148.
14. اقتباس از تفسیر مجمع البیان، ج 9، ص 130.
15. وسائل الشیعه، ج 4، ص 619.
16. صحیفه نور، ج 18، ص 21.
17. همان، ج 16، ص 243.
نظرات شما عزیزان: